آخرین اخبار

10. شهريور 1394 - 8:14   |   کد مطلب: 3177
آیا ایستادگی در مقابل قانون و رای مردم، کودتا علیه جمهوریت نظام و کشاندن کشور به «هرج و مرج» -در سال ۸۸- توسط خود ایشان و دوستانشان ، مصداق عینی تخطی از اصول و معیارهای حداقلی اصلاح طلبان نیست؟ آیا با این معیارها، آقای رضا توفیقی خارج از جبهه اصلاحات قرار ندارند؟

به گزارش پايگاه خبري تحليلي كهگيلويه، سید یوسف مرادی

۱-  دو ماه از حادثه تلخ ۱۴ اسفند ۵۹ می گذشت و دوازدهم اردیبهشت سال شصت بود. در آن روز سرمقاله روزنامه میزان(ارگان رسمی نهضت آزادی) مقاله ای بود به قلم« مرحوم مهندس بازگان» با عنوان «فرزندان مجاهد و مکتبی عزیزم».

سه روز قبل از آن هم، سرمقاله روزنامه میزان، مقاله ای به قلم «مهندس بازرگان» بود با عنوان « مبارزه قانونی و مبارزه مسلحانه» که در آن مقاله به «تئوریزه کردن» اقدامات مسلحانه و مشروعیت بخشیدن به آن پرداخته بودند.

moradi

مقاله « فرزندان مجاهد و مکتبی عزیزم» در روز ۱۲ اردیبهشت، در واقع تلاشی بود که مهندس بازرگان کرد، تا اثرات مقاله قبلی را تحت شعاع قرار داده و خود را میانه میدان بیاورد.

مهندس بازرگان، در مقاله ی «فرزندان مجاهد و مکتبی عزیزم» خطاب به مسعود رجوی و اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق می نویسد:« مجاهدین خلق، شما فرزندان نهضت آزادی هستید، در سال ۱۳۴۳ که در زندان بودیم به دنیا آمدید و راه خود را پیش گرفتید بدون آن که از خانه فرار کرده و یا اخراج شده باشید».

در آن مقاله، مهندس بازگان اعضای سازمان را به گفتگو و تعامل با مخالفین فرا خوانده بود.

فرزندان عزیز مهندس بازرگان، ۴۸ روز بعد از آن مقاله، در ساعت چهار بعد از ظهرِ سی ام خرداد ماه هزار و سیصد و شصت، با صدور اعلامیه ای،  از خانه های تیمی خود خارج شدند و خیابانهای تهران را به خاک و خون کشیدند. صدها نفر از شهروندان بیگناه در طول یک بعد از ظهر در خیابان ولیعصر و دیگر خیابان های تهران کشته و زخمی شدند.

اما این انتهای کار فرزندان عزیز مهندس بازرگان نبود، سازمان مجاهدین، علاوه بر ترور رییس جمهور و نخست وزیر  قانونی ایران، بیش از ۱۸ هزار نفر از شهروندان ایرانی را در ترورهای کور به شهادت رساندند و بعد از آن، با در آغوش گرفتن صدام حسین، در کاخ سبز بغداد، یکی از ننگین ترین وقایع تاریخ ایران را رقم زدند.

کسی چه می داند، حتما مهندس بازرگان تا آخر عمر خویش، از اینکه روزگاری، اینها را فرزندان عزیز خویش نامیده بود، در عذاب بود.

چه می شود کرد، این رسم روزگار است، فرزندان ما آنگونه که ما می خواهیم نمی شوند، آنگونه می شوند که ما هستیم.

۲- مضمون مقاله «معیارهای حداقلی اصلاح طلبی» جناب آقای رضا توفیقی، به طرز اعجاب آوری شبیه به نامه معروف مهندس بازرگان بود و حقیر را به یاد روزگاری انداخت که بر مهندس بازرگان گذشت، نه از این باب که بخواهم جناب رضا توفیقی را با مهندس بازرگان یا منتقدین به مقاله ایشان را خدای ناکرده با سازمان منافقین مقایسه کنم، بلکه از این جهت، که جوانان امروز جریان اصلاحات، همان کودکان دیروز اند، که راه و رسم اصلاح طلبی را از جناب رضا توفیقی آموخته اند.

آقای رضا توفیقی، در جوابیه ای، گلایه کرده بودند که چرا مضمون اصلی مطلب ایشان نادیده گرفته شده و منتقدین به حواشی آن پرداخته اند، و لذا حقیر قصد دارم به قسمتی از اصل مطلب بپردازم و از حواشی آن اگر توانستم عبور کنم.(اگر چه حاشیه مطلب ایشان دلربا تر بود!).

۳- جناب رضا توفیقی در بند «ب» مقاله« معیارهای حداقلی اصلاح طلبی » آورده اند:« قانون گرایی و التزام به قوانین در عرصه عمل، حتی اگر نقد به قانون وجود داشته باشد باید از طریق قانونی اصلاح شود، وگرنه بزنگاهی به نام آنارشیسم و هرج و مرج در پیش است. از آنجا که اصلاحات قانونی ، تدریجی و مردمی ست، اصلاح طلب نیز مقید به قانون و تغییرات تدریجی ست که مردم خواهان آن هستند.»

سوالی که برای حقیر پیش آمده است( و انتظار دارم جناب آقای رضا توفیقی، اگر صلاح می دانند آن را پاسخ گویند) این است که ایشان که قانون گرایی و التزام به قوانین در عرصه عمل را، از جمله معیار های حداقلی اصلاح طلبان دانسته اند( بدین معنی که اینها کفِ شاخص های اصلاح طلبی است و هر کسی اینها را نداشته باشد دیگر اصلاح طلب نیست)، رفتارشان را در سال هشتاد و هشت چگونه توجیح می کنند؟

آیا ایستادگی در مقابل قانون و رای مردم، کودتا علیه جمهوریت نظام و کشاندن کشور به «هرج و مرج» -در سال ۸۸- توسط خود ایشان و دوستانشان ، مصداق عینی تخطی از اصول و معیارهای حداقلی اصلاح طلبان نیست؟ آیا با این معیارها،  آقای رضا توفیقی خارج از جبهه اصلاحات قرار ندارند؟

۴- مشکل جوانان نورسیده اصلاحات،(آنگونه که جناب رضا توفیقی معتقد است) با حاشیه ی مطلب ایشان نیست، بلکه اتفاقا با «مضمون اصلی» مبحث ایشان است!

نقطه قوت جریان اصلاحات(که در واقع پاشنه آشیل آن هم هست) این است که این جریان هیچ معیار و اصولی برای خود تعریف نکرده است، به همین دلیل، به تعبیر سعید حجاریان، طیف گسترده ای را، از «گوگوش تا سروش» شامل می شود.

در استان کهگیلویه و بویراحمد هم وضع بر همین منوال است، جریان اصلاحات در استان ما شامل طیفی ست که یک طرف آن ، نیروهای معتقد به چارچوبهای نظام و ارزشهای آن قرار گرفته و در طرف دیگر آن ، بازماندگان سازمانهایی چون چریکهای فدایی و سازمان مجاهدین خلق قرار دارند.

در همچنین طیفی، تعیینِ معیار و شاخص و اصول، یعنی از هم پاشیده شدن جریان. به عبارت دیگر، جریان اصلاحات قدرت دارد، چون هیچ اصل و معیاری ندارد، و جناب رضا توفیقی، خواسته یا ناخواسته، با تعیین شاخص و اصول و معیار، این جریان را به چالش کشیده است.

۵-دوست ندارم وارد حریم خصوصی دوستان اصلاح طلبم شوم، اما جناب آقای رضا توفیقی را( که خود استاد تاریخ اند) به مرور دوباره تاریخ ۴۰ سال گدشته فرا می خوانم.

آقای رضا توفیقی، چپ های جوان را به عقلانیت فراخوانده اند(همانطور که یک سال پیش چپ های جوان را به مدارا با خادمی فرا خوانده بود و همه اطاعت کرده بودند اما گویی هر روز که طعم قدرت بیشتر چشیده می شود،  گوشهای جوانان سنگین تر می شود) واینبار با زبان بی زبانی، بیان داشته اند، که غلام رضا تاجگردون دارایی اصلاح طلبان است، به آنها توصیه کرده است که مغرور نشوید، قدر تاجگردون را بدانید، ما در این شرایط قابلیت تولید شخصیتی که در این حد و اندازه بتواند در سطح ملی بدرخشد را نداریم و….

اما چپ های جوان، کدهای رضا توفیقی را نمی گیرند، همانطور که اعضای جوان سازمان مجاهدین خلق، در اوایل دهه شصت، کدهای پدر پیر و با تجربه شان-مرحوم بازرگان- را نگرفتند و از نهضت آزادی عبور کردند. همانطور که اصلاح طلبان، در اواخر دهه هفتاد، از هاشمی رفسنجانی عبور کردند، همانطور که چپ های تندروی سازمان مجاهدین انقلاب در اوایل دهه هشتاد، از سید محمد خاتمی عبور کردند. همانطور که، اصول گرایان در اواخر دهه هشتاد، از خودشان عبور کردند.

تاریخ در حال تکرار شدن است و این تکرار ریشه در «طعم شیرین قدرت» دارد. چپ های جوان کهگیلویه و بویر احمد «دچار» شده اند، «دچار» تکرار تاریخ. همانطور که به همین زودی ها اصلاح طلبان دچار این سندرم خواهند شد و از حسن روحانی عبور خواهند کرد.

یکی از مهمترین خصائص این تکرار شدن تاریخ، قانون «عبور بدون عذر خواهی» ست. اگر مهدی بازرگان به خاطر دیدار محرمانه اش با برژینفسکی درالجزایر ودر اوایل آبان ۵۸ «عذرخواهی» می کرد، اگر نهضت آزادی به خاطر بر ملا شدن صدها برگ سند جاسوسی و خیانت در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی «عذرخواهی» می کرد، اگر دولت بازرگان به خاطر خروج از قانون و استعفای دسته جمعی در ۱۶ آبان ۵۸ «عذرخواهی» می کرد، اگر نهضت آزادی به خاطر «دعوت نامه هایی» که برای موشک های عراقی در هشت سال جنگ می فرستاد ( عبارتی که میرحسین موسوی با اشاره به بیانیه های نهضت آزادی در دهه شصت گفته بود) «عذرخواهی» می کرد،اگر اکبر گنجی و عمادالدین باقی و سعید حجاریان و ابراهیم نبوی و همه اصلاح طلبانی که در اوایل دولت اصلاحات طعم قدرت را چشیده و سرمست غرور بودند به خاطر بلایی که در آن سالها بر سر هاشمی رفسنجانی آوردند «عذرخواهی» می کردند، اگر عباس عبدی به خاطر مقاله « عبور از خاتمی» و الویری و بهزاد نبوی و دیگر اعضای سازمان مجاهدین انقلاب به خاطر بلایی که بر سر خاتمی و مجلس ششم آوردند «عذرخواهی» می کردند، اگر اصول گرایان به خاطر بلایی که در اواخر دهه هشتاد  بر سر خودشان آوردند «عذرخواهی» می کردند و اگر سید ضیا الدین رضا توفیقی به خاطر اتفاق تلخی که در اواخر خرداد ماه سال هشتاد و هشت در خیابان سردار جنگل جنوبی شهر یاسوج افتاد «عذرخواهی» می کرد، یقینا تاریخ به گونه ای دیگر نوشته می شد.

اما، رضا توفیقی به مانند تمامی گذشتگان «عذرخواهی» نمی کند ولذا چپ های جوان همان راهی را خواهند رفت که پیشینیان رفتند.

۶- با معیارهای جناب رضا توفیقی( که از نظر نگارنده شاخص ترین چهره جریان اصلاحات در استان هستند) به این نتیجه رسیدم، که من یک اصلاح طلب بوده ام و تا کنون این موضوع را نمی دانسته ام، و البته با این معیارها متوجه شدم، که حتی تندروترین اصلاح طلب ها هم قبول دارند که کسانی که در سال ۸۸ در مقابل قانون و رای مردم ایستادند، معیار حداقلی اصلاحات را ندارند، و اصولا دیگر اصلاح طلب نیستند.

در هر حال-با این شرایط- یا من یک اصلاح طلب هستم، یا اینها معیار اصلاح طلبی نیست!

۷- دوست داران انقلاب یک نسخه از مانیفست جناب آقای رضا توفیقی و بازخوردهای آن را نزد خود نگه خواهند داشت، همانطور که حضرت روح الله (ره) مقاله اردیبهشت سال شصتِ مهندس بازرگان را در خاطر داشتند و هفت سال بعد در قسمتی از نامه مشهور به ممنوعیت فعالیت نهضت آزادی، با اشاره به آن مقاله، خطاب به وزیر وقت کشور نوشتند:«….ضرر آنها]نهضت به اصطلاح آزادی[ …از ضرر گروهک های دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.».

 

منبع:کبناخبر
انتهای پیام/ک

دیدگاه شما

http://khabarlendeh.ir/
http://sobhezagros.ir/
آفتاب جنوب
پایگاه اطلاع رسانی شهرستان چرام
خبر دیشموک