کدخبر: ۴۶۴
۰۱ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۹:۳۵
چاپ

یاداشت/

مدیریت ناصحیح مدیران داخلی عامل تعویق اقتصاد مقاومتی

ریشه اکثر مشکلات ما در اقتصاد مقاومتی ناشی از مدیریت ناصحیحی است که مدیریت داخلی نسبت به منابع انسانی و غیر انسانی اعمال می کنند .

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کهگیلویه به نقل از پایگاه خبری تحلیلی صبح زاگرس ، محمد ناصر پاک نژاد  در یادداشتی که برای این پایگاه خبری تحلیلی ارسال کرد به بررسی  و کنکاش از عدم تحقق سیاست های ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری در اقتصاد مقاومتی پرداخت و نوشت: امروز سال روز ابلاغ بحث مهمی در اقتصاد ایران اسلامی هستیم. ابلاغ موادی از اقتصاد که ناشی از بررسی ونظریه پردازی دقیق اقتصاددانان ایرانی و متخصصان اسلامی است که به فرمان مقام معظم رهبری و با مدیریّت ایشان صورت پذیرفته است.

 

آنچه که وقتی به بررسی کم و کیف آن می پردازیم آینده ای روشن را در کوران دیدگاه های مدرن دنیوی و سراسر مشکل می­ یابیم اما متأسفانه میبینیم که با مشکلاتی روبرو شده و بدلایلی همه به این سیاست های ابلاغی توجهی نکرده و یا هنوز به آنها ایمان نیاورده اند و این هم ناشی از نفوذ دیدگاهها وشکل دادن اقتصاد بر اساس الگوهای غیر اسلامی است.

 

دوره کنونی، جنگ ایدئولوژی هاست

همه ما می دانیم که در دنیای امروزه(مدرن و حتی پسامدرنی که خود غرب به آن رسیده است) ایدئولوژی­ها و مکاتب مختلفی بوجود آمده که عرصه جان رابه یک جنگ نرم اقتصادی یعنی جنگ ایدئولوژی ها تیبدیل کرده است.

 

و اگر در هر کشور ساختار متناسب با فرهنگ آن ایجاد نشود خیلی زود به از خود بیگانگی می­رسد که در تمامی عرصه های دیگر هم نفوذ خواهد کرد و این صاحبان ایئولوژی هستند که بهره برداری خود را از این اقدامات خواهند کرد و امپریالیسم هایی را برای وجود و ظهور خود بر فرماندهی جهان ایجاد می کنند.

 

برای رسیدن به این هدف راه های مختلفی را در پیش گرفته اند که از مهم ترین آنها ایجاد مکاتب مختلف اقتصادی است زیرا نظام اقتصادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که استکبار جهانی و استعمار جهانی با توجه به اهداف خویش ونظریه پردازی همیشه سعی در غارت و چپاول دیگر کشورها داشته و همیشه با ایجاد مانع از استقلال آنها جلوگیری می کنند و استعمار را در حقیقت به شکل جدید درآورده اند اول بار هم با نفوذ در تفکرات عمومی مردم بویژه روشنفکران و خواص برای اینکه تنها راه حیات را در کنار غرب بودن تعریف کنند.

 

عدم تبعیت جمهوری اسلامی از مکاتب غیراسلامی و انسان محور

حال جمهوری اسلامی وقتی بخواهد از نظریاتی همچون نظریه وابستگی، مرکز پیرامون و همچنین نظام جاهنی با ترسیمی از آنچه مدعیان اداره کردن جهان اعلام میکنند، با توجه به ایدئولوژی منطقی وعقلی حاکم در نظام خود پیروی نکند قاعدتاً با مفاهیم جدیدی مواجه خواهند بود که اگر تعریف دقیق و درستی از آنها نداشته باشیم و با تداخل مرز با نظریات انسان مدارانه غیر اسلامی جهان پیدا کنند به صراحت با مشکلاتی مواجه خواهیم بود با توجه به مهم بودن اقتصاد دیگر بخش های جامعه نیز دچار مشکل خواهند شد.

 

بنابراین جمهوری اسلامی وقتی قصد پیروی از چنین نظریات جهانی را نداشته باشد باید الگوی جدیدی جایگزین کند که راه حل هایی را درون خود برای برون رفت از مشکلات موجود داشته باشد.

 

در این مورد جنبش های نرم افزاری و الگوی اسلامی- ایرانی اداره جامعه می تواند شکل بدیعی را به خود بگیرد که می تواند الهام بخش دیگر کشورهای خواهان آزادی از سیستم مدرن اقتصادی (استعمارواستثمارجدید) باشد.

 

استعماری بودن نظریات اقتصادی جهان به اذعان اندیشمندان غربی

به اذعان خود نظریه پردازنی مثل فریدمن که نظریه مرکز پیرامون را استعماری می داند که برای بررسی نحوه سازمان پذیری فضای فعالیت انسانی مبتنی بر توزیع نامتعادل و نابرابر قدرت اقتصادی و اجتماعی در مقیاس های متفاوت (ملی،ناحیه ای و منطقه ای) ایجادشده است. رابطه‌ مركز و پيرامون اساساً يك‌ رابطه‌ استعماري‌ دانست‌ زیرا ظهور ساختار قطبي‌ شده‌ معمولاً با جابجايي‌ عوامل‌ اصلي‌ توليد يعني‌ ارز خارجي‌ و مواد خام‌ همراه‌ است‌. و تا وقتي‌ كه‌ پيرامون‌ به‌ صورت‌ توليد كنندة‌ عمده‌ محصولات‌ كشاورزي‌ و مواد معدني‌ باقي‌ بماند، رابطه‌ تجاري‌ به‌ نفع‌ مركز خواهد بود.

 

سعلیرغماین اذعان می بینیم که بسیاری از میئولین کشور و حتی مشاوران رده بالای دولتی مطالب، کتب و صحبت هایی را منتشر می کنند که براحتی ذوب شدگی آنان را در اینگونه نظریات درک کرد.اما چاره چیست؟

 

می توان گفت تنها راه ارائه الگوهای جدید بر اساس تفکر اسلامی- ایرانی برای اداره جامعه مثل اقتصاد مقاومتی که شامل موارد و پیش زمینه هایی  همچون اقتصاد موازی(نهاد سازی کردن متناسب با آن چه که نیاز جامعه است و ایجاد سازمان های یکه بتوانند موازی با اهداف نظام عمل کنند و زمینه رشد آن را فراهم کنند) و همچنین اقتصاد ترمیمی (اقتصادی که در جهت مقاوم سازی، آسیب زدایی، خلل گیری ساختارها و نهاد های فرسوده و ناکارآمد موجود عمل کند) دکه نقشه جامع این طرح در الگوی اقتصاد مقاومتی است.

 

در این الگو باید نقاط را تشخیص داده و متعاقباً تلاش برای کنترل وبی اثر کردن و در شرایط آرمانی تبدیل چنین فشارهایی به فرصت نیازمند باور همگانی و اعمال مدیریت های عقلایی و مدبرانه است، مدیریتی که اقتصادی پویا و مقاوم ایجاد کند نه یک اقتصاد منفعل و بسته.

 

تفاوت این الگو با الگوی ریاضت اقتصادی این است که در ریاضت اقتصادی کاهش هزینه ها و رفع کسری بودجه به کاهش یا حذف ارائه خدمات و مزایای عمومی و فشار مستقیم و روزافزون بر مردم همراه است.

 

با وجود ارائه الگویی اقتصاد مقاومتی واز زمان ابلاغ سیاست های اجرایی آن توسط مقام معظم رهبری، اقتصاد  ما با مشکلات زیادی روبرو بوده که عمده آن ها ناشی از تفکرات ساختاری لیبرالی و سرمایه داری است که از ابتدا در اقتصاد اعمال شده است و بخش عظیمی از چرایی وجود این مشکلات به عدم توجه کافی به اجرایی کردن سیاست های اقتصاد مقاومتی است که همه وهمه ناشی از عدم ایمان به موفقیت آمیز بودن آن است توسط افرادی که در سیاست های لیبرالی و سرمایه داری غرق شده اند.

 

ریشه مشکلات اقتصادی موجود در چیست؟

همه ما می دانیم اگر امری بخواهد در سطح یک اجتماع به صورت عرفی، قانونی و قاعده مند واقع شود باید سه پیش زمینه اساسی داشته باشد.اول اینکه مردم یک جامعه احساس نیاز آن را در خود ایجاد کرده باشند.

 

دوم اینکه مسئولین اجرایی و دست اندر کاران اداره اقتصادی دولت و حکومت باید این احساس نیاز را کرده باشند و سومین و آخرین مرحله که از اهمیت بیشتری هم برخوردار است این است که مسئولین مربوطه پذیرفته باشند و تلاش کنن و خواسته باشند آن عمل را ایجاد کنند و اصطلاحاً می گوییم مسئولین آدم این کار باشند؟!!

 

عدم مدیریت صحیح منابع(انسانی و غیر انسانی) در ایران

همه ما واقفیم که نیروی انسانی متخصص به اضافه منابع خوب و بسیار با مدیریت سالم برابر است با پیش رفت و توسعه و این نشان دهنده این مطلب است که تحریم ها و فشارهایی خارجی بر کشوری که چنین منابعی را در اختیار دارد چندان مؤثر نخواهد بود.

 

بنابراین بخش عمده مشکلات برمی گردد به مشکلات داخلی ناشی از ساختارهای بیمار و درست تعریف نشده مبتنی بر نیاز کشور(اقتصاد مقاومتی) و صد البته به نحوه مدیریت کردن عوامل داخلی.

 

اگر چنین سیاست های ابلاغی مانند اقتصاد مقاومتی از یک طرف و عملی کردن فرمان 8 ماده ای مبارزه با مفاسد اقتصادی از طرف دیگر عملی می شد قطع یقین وضعیت ما به گونه کنونی نبود و شاهد دست کجی های بسیار  توسط برخی اشخاص به اقصاد ملی و ثروتهای ملی نبودیم و امنیت اقتصادی بالایی داشتیم.

 

بنابرین ریشه اکثر مشکلات ما ناشی از مدیریت ناصحیحی است که مدیریت داخلی نسبت به منابع انسانی و غیر انسانی اعمال می کنند که امید است با شناخت مدیران ناشایست و با شناخت تفکرات اشتباه واستحاله شده از ادامه این روند با به عرصه عمل کشیدن سیاست­های ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب جلوگیری نموده و اقتصادی درخور و شرایطی متناسب با شأن جمهوری اسلامی و زندگی مسلمان ایجاد کرد.

 

 

العاقبه للمتقین

انتهای پیام/گ/و/آ