کدخبر: ۱۱۵۸۹
۲۳ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۲۹
چاپ

فردوسی رستم‌های فلسطین کجاست؟/بخش دوم

این مسیر نورانی، راویانی میخواهد که نور را بشناسند. در این نبرد نور و تاریکی، وظیفه سنگین و سختی داریم. ایران و فلسطین و لبنان و عراق و یمن پر از قهرمانان اسطوره ای‌است، فردوسی این قهرمانان کیست و کجاست؟

یادداشت:علیرضا معاف_ تا اینجای کار باید به حال اکثریت نظام دانشگاهی و حوزوی و نخبگانی تاسف خورد که در ماجرای فلسطین، تحرک لازم را ندارند.

چرا ندارند؟ کدام ظرفیّت و توانمندی و کدام زیرساخت باید این تولید محتوا را صورت ببخشد؟ کجاست طلبۀ فاضل و دانشجوی عدالتخواهی که به میدان بیاید و برای مردم تبیین کند، «چرا صهیونیسم جهانی و دولت یهود کنونی شرّ مطلق است؟» و کجاست طلبۀ عالم و دانشجوی حق طلبی که بتواند با زبان رسانه و روزمرّۀ مردم و در قالب انواع و اقسام مثال، این تبیین را به رگ‌های حیاتی جامعه برساند و با ندای حنجره یا لنز دوربین یا قلم تیزبینانه خود، برای پدر و مادر و برادر و خواهر و فرزند و همسایه و همشهری و همکار خود نمایان سازد که هر ضربه‌ای که امروز به صهیونیسم بزنیم، یاریِ انسانیّت و انسان بودن و انسان زیستن، در زمانه حیرت و عصر عسرت عصارۀ باقیمانده از دین و اخلاق و وجدان و شرافت و انسانیت است.

این عجز همگانی و رسانه‌ای در روایت مقاومت بی‌بدیل فلسطین و یمن و لبنان نشانه چیست؟ نشانۀ کوشا نبودن و بصیرت نداشتن و فکرنکردن و نَیَندوختن در وقت مناسب و درمانده شدن در هنگامۀ سرمایِ زمستان. اگر ما امروز ده‌ها تبیین مبنامند و دغدغه‌مند و هدفمند بر غاصبانه بودن دولت یهود و ظالمانه بودن دولت جعلی و نامشروع بودن آن داشتیم و این ادله را در کنار صدها بیان خطابی و شعر و اثر هنری به مردم ایران و جهان ارائه میکردیم، وضعیت همین طور بود که هست؟ اگر این تبیین علمی و بیان خطابی با هنرمندی ترویج می‌شد، طیفهای بی‌تفاوت در کشورهای عربی و حتی داخل کشور خودمان به راحتی از کنار رخدادهای یک سال گذشته می‌گذشتند؟

سلاح صلاح و نجاح و فلاح حق‌جویان و حق پویان و حق‌گویان و حقیقت‌طلبان در همیشۀ تاریخ و همه جغرافیا، "کلمه" بوده و هست و خواهد بود. امروز ما یا کلمه‌ناشناس شدیم یا نمی‌دانیم چگونه باید از کلمات بهره برد یا نمی‌توانیم از کلمات استفاده کنیم. دردی بر روی درد و زخمی بر روی زخم و غصه ای بر روی غصه. امّا چرا چنین است؟ آیا جز این است که ما اهل کلمه نیستیم؟ ما نمی‌توانیم با کلماتی گویا اثبات کنیم که چگونه کمک به فلسطین و نابودی غدّۀ سرطانی، اسباب رشد و تعالی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی همه مردم زمین را فراهم خواهد آورد. انسانی که قانع نشد و یا عالم نشد، بطور طبیعی سرگردان است و بهترین طعمه برای گرگ‌های رسانه‌های هرزه. داستان، همان داستان نقش آفرینی عمارها در میانه جنگ صفین است. داستان ساده‌تر از این حرف‌هاست. چهل و پنج سال از شعار «فلسطین مسئلۀ اوّل جهان اسلام است» می‌گذرد و ما نتوانستیم یک متن درست و محکم و مستدل دربارۀ فلسطین داشته باشیم. ما در مسئلۀ فلسطین همچون نمازخوان بی‌ وضو، هستیم، همچون زنبور بی‌عسل، همچون عالِم کم عمل، همچون پیامبر بی‌معجزه، همچون کتاب بی‌سطر، همچون چراغ تاریک، همچون پرندۀ بی‌بال، همچون درخت بی‌ثمر، همچون اشعار بی‌تشبیه، همچون دیگ‌های بی‌غذا، ولی روسیاه.

برای "مساله اولمان"، اولویت قائل نبودیم و روایت برتر تولید نکردیم و البته این بار سخت را در تمام این سالها یک مرد برداشت، یک مرد که به اولویت انسانی و دینی فلسطین ایمان داشت و این ایمان او را به فکر واداشت و سخن گفت و سخن راند و سخن ساخت تا تکثیر شد، ولی نه تکثیرِ تکاثری، بلکه تکثیرِ کوثری.

مردی که آب در لانه و کاخ‌های نمرودیان و فرعونیان و قارونیان و هامانیان انداخت و سحرِ ساحرانِ این سلیطه‌هایِ سلطه‌جویِ سست‌بنیاد را خنثی کرد. نعمت حضور مرد شجاع زمانه ما بر ما بخشیده شده است، به خاطر استقامت یاران باوفای آن مرد که یکی پس از دیگری شهید میشوند، آن مرد راه خود را خواهد رفت، با ما یا بی ما. مقتدایِ آن مرد، مادر اوست. ایستاده در پشت در. دری سوزان و میخی بر آن و ... . از چنان مقتدایی استوار، چنین کوهی پایدار، نه تنها ناممکن نیست، بلکه مرسوم است.

این مسیر نورانی، راویانی میخواهد که نور را بشناسند. در این نبرد نور و تاریکی، وظیفه سنگین و سختی داریم. ایران و فلسطین و لبنان و عراق و یمن پر از قهرمانان اسطوره ای‌است، فردوسی این ق

هرمانان کیست و کجاست؟