کدخبر: ۱۱۲۶
۲۳ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۳۱
چاپ

آن‌قدر استقلال را دوست دارم که حاضرم یارانه‌ام را بدهم اما برای استقلال بازی کنم

مصطفی آبسالان، جوان یاسوجی است که تا کنون دو بار بازی تیم‌های استقلال و ذوب آهن را برای دقایقی تعطیل کرده از علاقه‌اش به فوتبال می‌گوید.

به گزارش پایگاه خبري تحليلي كهگيلويه به نقل از پايگاه خبری تحلیلی صبح زاگرس، مصطفی 22 ساله است و فوتبال را از 15 سالگی با شهرداری پاتاوه شروع کرده. سربازی‌اش را در تیم نیروی هوایی و به عنوان فوتبالیست پشت سر گذاشت و به امیدهای ذوب آهن می‌رود و آن جا از لیست خط می‌خورد.

 

به  تیم شهرداری یاسوج باز می‌گردد و از لیست آن‌جا هم خط می‌خورد. اعتقادش این است چون پول و پارتی نداشته، جایی در این فوتبال ندارد. یک استقلالی چند آتیشه است. دلیل این که این بازی را انتخاب کرده بود، حضور در امیدهای ذوب آهن و عشق به استقلال بوده. این جوان ساده یاسوجی از درد دل‌هایش گفت که قسمتی از آن را در زیر می خوانید.

 

- از خودت بگو مصطفی، چه شد به یکباره چنین تصمیمی گرفتی؟

 

+ راهی به جز این برای گرفتن حقم از فوتبال ندارم. من سربازی‌ام را فوتبال بازی کردم. کسانی که خدمت رفته‌اند می‌دانند این کار چه قدر سخت است. بعد به امیدهای ذوب آهن رفتم. چون پارتی و پول نداشتم من را خط زدند. برگشتم یاسوج، از آن جا هم مرا به خاطر پسر مدیرعامل خط زدند. برایم راه دیگری نمانده بود. من حقم را از این فوتبال می‌خواهم.

 

- وقتی این کار را  کردی اذیت نشدی؟ بعد از دستگیری مشکلی نداشتی؟

 

+ من حدود 5-6 متر فاصله را پریدم و دویدم داخل زمین تا عشقم را به فوتبال ثابت کنم. وقتی من را گرفتند کمی گوش‌مالی شدم اما سریعا آزادم کردند. برخورد بدی با من نشد. اول می خواستم دربی را بیایم اما ترجیح دادم بگذارم برای این بازی که ماموران کمتری دارد.

 

- برنامه‌ای برای ادامه فوتبال نداری؟

 

+ من تازه 22 ساله‌ام. هرچند فوتبال من را پیر کرده اما حاضرم جانم را برای فوتبال بدهم. آن قدر استقلال را دوست دارم که بگویند 100 میلیارد هم می‌دهیم، من نمی‌خواهم. من بازی در استقلال را می‌خواهم. حاضرم یارانه‌ام را بدهم تا برای استقلال بازی کنم. هدف من کمک به کشورم است.

 

- به نظر می رسد اگر شانسی هم داشتی، با این کارهایی که انجام دادی به صفر رسیده است.

 

+ بله می دانم. دنبال این هستم کارت پایان خدمتم را بگیرم و بروم خارج. آن جا دیگر پول و پارتی مطرح نیست و استعداد من را ببینند جذبم می‌کنند.

 

- امیدوارم موفق باشی. ولی اگر نشد چی؟

 

+ هدف من کمک به کشورم و بالا بردن پرچم استقلال و ایران در آسیاست. من چیزی از بقیه کم ندارم.

 

- خب، دیگر از این کارها که نمی‌کنی؟

 

+ نه این بار آخرم بود. من برای خودنمایی این کار را نکردم. من حقم را می‌خواهم. خدا بزرگ است و انشالله حقم را می‌گیرم. دنیا آن قدر ها هم ارزش ندارد.

 

منبع : بانک ورزش

انتهای پیام/س/و/آ