کدخبر: ۱۰۷۱
۱۸ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۲۱:۳۲
چاپ

وای ازجهل :

دشمنی که بر دوست حکومت می کند

پیشوایان دینیِ ما گفته اند که شناخت و معرفت به خدا منوط به معرفت به خویشتن است و فرموده اند که بزرگترین جهل ها جهل انسان نسبت به نفس خویش است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کهگیلویه، حجت الاسلام والمسلمین امرالله اندرزیان در یادداشتی در مورد جهل و آنچه از او برآید نکاتی را بیان کرده اند.

 

این یاد داشت را درزیر بخوانید.

 

1- رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند: مردم چهار دسته اند:

 

یک: مردی که می داند و می داند که می داند، پس او عالم و داناست، از او بپرسید.

 

دو: مردی که می داند و نمی داند که می داند، پس او در خواب غفلت است، پس بیدارش نمایید.

 

سه: مردی که نمی داند و می داند که نمی داند، پس او طالب هدایت است، او را راهنمایی کنید و تعلیم نمایید.

 

چهار: مردی که نمی داند و نمی داند که نمی داند، پس او جاهل و نادان است، او را ترک نمایید و به حال خود واگذارید.[1]

 

2- در میان چهار دسته ی بالا آنچه مورد نظر ماست دسته ی چهارم است که باید ویژگی ها و مشخصات آنها را بشناسیم و از میان خود طرد کنیم. اینها به تعبیر حضرت عیسی ( علیه السلام ) افراد احمقی هستند که قابل هدایت و مداوا نیستند و به قول  شاعر:

 

زاحمقان بگریز چون عیسی گریخت          صحبت احمق بسی خون ها که ریخت[2]

 

البته دسته ی دوم و سوم نیز اگز از خواب غفلت بیدار نشوند و هدایت پذیر نباشند به دسته ی چهارم ملحق می شوند.

 

3- جهل یا مقابل علم است و یا در مقابل عقل، جهل در مقابل عقل یعنی با اینکه عالم است، جاهل است. حضرت امیر ( علیه السلام ) در مورد اینها فرمود: (( رُبَّ عالِمٍ قَد قَتَلَ جَهلُه )) چه علمایی که جهلشان آنها را کشته است. پس لزوماً جاهل به معنای بیسواد و کم سواد نیست. بر اساس این کلام نورانی چه بسا افرادی علم و آگاهی زیادی داشته باشند ولی در عین حال جاهل باشند، یعنی عاقل نباشند.

 

4- در مورد عقل میگوییم، آنکه مایل به خیرات و کمالات، عدل و احسان، ملاک تکلیف و ثواب و عقاب است و به وسیله ی او حق از باطل، خیر از شر، زیبا از زشت، خوبی از بدی، کمال از نقص، راستی از ناراستی، درستی از نادرستی، راه از بی راهه تشخیص و تمییز داده می شود، عقل می باشد. بنابراین اگر گزاره های بالا در سبک و روش زندگی جابجا شوند نشان از جهل و جهالت آنها است نه عقل و فرزانگیِ شان، و در دنیای فعلی کم نیستند که عالمانه باطل را به جای حق، شر را به جای خیر، ظلم را جایگزین عدل، بی راهه را به جای راه و.. انتخاب نموده اند و دیگران را به سوی آنها دعوت می نمایند.

 

5- آیا افرادی که با سلاح علم و دانش مردم را از راه خدا دور می کنند، دزدی و اختلاس می نمایند، ربا و رشوه را ترویج می نمایند، سنّتهای مخالف عقل و شرع را در جامعه رواج می دهند، تا چهار دیواریِ دنیا را می بینند و از عالم آخرت غافلند، از عمر که سرمایه ی اصلی و اساسی است خوب استفاده نمی کنند، گناه می کنند و ژست می گیرند، بی حجابی و بد حجابی را زینت و زیباییِ خود می دانند، به حلال و حرام خداوند توجه نمی کنند، بی دینی را تمدن و دین داری را عقب ماندگی و تحجُّر می دانند و.... مصداق روایت امام علی ( علیه السلام ) نیستند که فرمود: چه علمایی که جهلشان آنها را کشته است؟ یعنی چه باسوادانی که از نعمت عقلانیت محروم هستند؟

 

6- پیشوایان دینیِ ما گفته اند که شناخت و معرفت به خدا منوط به معرفت به خویشتن است (( من عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه )) و فرموده اند که بزرگترین جهل ها جهل انسان نسبت به نفس خویش است (( اعظمُ الجهل جهلُ الانسانَ أمرَ نفسَه ))

 

بنابراین افرادی که توان آگاهی و معرفت به خویش را نداشته اند، نه خدا را شناخته و نه دیگر انسان ها و نه هستی را. اینها نیز مصداق دسته ی چهارم یعنی جاهلان احمقی هستند که هدایت آنها سخت و مشکل خواهد بود.امام علی(علیه السلام)درهمین زمینه می فرماید:کیف یعرف غیره من یجهل نفسه-چگونه دیگری را می شناسد کسی که هنوزخود را نشناخته است.

 

7- اگر جهل منبع و منشإ شرّ و جهالت مانع از حق و حقیقت است، محصول و فراورده های آن را در طول تاریخ و در عصر کنونی مشاهده می کنیم، آنهایی که به اسم دین سر دین را بریدند، افرادی که با شعاردین دنیا را طلبیدند و کسانی که به اسم آزادی، دیگران را به بردگی کشیدند، عالمان بی تقوا و جاهلان بی معرفتی که پشت پیامبر ( یعنی پشت دین را ) شکستند، خوارج مسلکانی همانند حُکّام عربستان، داعش، النُصرَه، بوکو حرام و... که این همه قتل، خونریزی، غارت و جنایت را با حمایت اربابانشان به پیکر اسلام و مسلمین وارد نموده و می نمایند. حیله گران مکّاری که از پشت به دین و دین داران حقیقی خنجر می زنند و... نشان از حاکمیت جهل و حماقت و دوری از عقل و عقلانیت است.

 

8- وقتی عقل به اسارت هوس در آید، آنچنان که حضرت امیر( علیه السلام )فرمود که: (( کَم مِن عقلٍ اسیرٍ تحت هویً امیر )) آنچه به جای عقل امارت می کند جهلی است که قوای شهوت، غضب، وهم و خیال در اختیار اوست و دائماً همگان را به فساد و تباهی، جنگ و خونریزی، شیطنت و خیانت و... دعوت می نماید. مجالسی که با ابتذال و گناه، رقص و پایکوبی، لهو و لعب، بی حجابی و عریان شدن، شراب خواری و بی حیایی و.... برگزار می شود، حاکی از اسارت عقل به دام هوی و حاکمیت جهل بر انسان است.

 

9- آیا رواست که دشمنِ دین و ایمان یعنی جهل جای دوست یعنی عقل حکومت کند؟ کدام آدم عاقل است که اجازه دهد تا جهل بهشتِ دنیا و آخرت را از او بگیرد و در آتش جهنم بسوزاند؟ آیا زندگی با جهل مردگی نیست؟ مگر نه آنست که انسانهای احمقِ جاهل، زورگویان مستکبر ومجرمان معصیت کاری اند که گناه خود را توجیه وفر افکنی نموده که از نظر قرآن کور و کرو لال هستند، افرادی که از نور عقل و علم نافع بی بهره اند و در ظلمات جهل و جهالت عمر را سپری می کنند. امام علی (علیه السلام) فرمودند: بزرگترین دشمن انسان جهل و نادانی است.

 

امام رضا (علیه السلام) فرمودند: دوست هر کسی عقل او  و دشمن هر کس جهل اوست.