آخرین اخبار

9. دى 1397 - 22:07   |   کد مطلب: 8794
جمعه شب گذشته وزیر بهداشت جهت افتتاح اورژانس 70 تخته به دهدشت سفر کرد که در پی آن حواشی قابل تاملی بوجود آمد که یادداشتی با همین موضوع درادامه آمده است؛

به نقل از پایگاه خبری کهگیلویه؛ جمعه شب گذشته وزیر بهداشت جهت افتتاح اورژانس 70 تخته به دهدشت سفر کرد که در پی آن حواشی قابل تاملی بوجود آمد که یادداشتی با همین موضوع درادامه آمده است؛

بی مقدمه شروع می کنم و به اصول یادداشت نویسی ژورنالیست ها کاری ندارم. جمعه شب در بیمارستان دهدشت و در بخش اورژانس ولوله ای به پا بود و باز مردم نقش آفرینان اصلی و شکوه آفرینان! و میزبانان ساده‌دل  و صداقت پیشه این آیین افتتاح بودند و همه غافل از این به خیمه شب بازی جناب وزیر دعوت بودند چرا که نامه استعفای وی دو هفته ای بود که روی میز رئیس جمهور جا خشک کرده است، نمایندگان استان را نمیدانم که آیا خبر داشتند یا نه ؟!

خیل عظیم جمعیت موجب شده بود تا نیروهای خدوم حراست بیمارستان برای منظم کردن آنها  ورود افراد را به اورژانس را ممنوع کنند.

با وجود این که همه می‌گویند چهره شهر و شهرستان نباید تاریک و سیاه نشان داده شود اما گفتن برخی حقایق، نیاز جامعه ای است که مردم آن به غیرت و سادگی و صداقت مشهورند. مردم ما از فرهنگ و اصالت غنی برخوردارند.

جمعه همه آمده بودند، از هر طیف و سلیقه ای اما هرکس به دلیلی و برای خواسته آمده بود تا شاید فرجی حاصل شود. از این بگذریم که گروهی از مردم پشت در و گروهی اتوکشیده و تر و تمیز آن طرف شیشه ها داخل اورژانس بودند.اما با دیدن همه آنها و نامه های در دست هایشان یاد داستان خشکسالی و نماز باران و آن مرد افتادم که برای نماز باران با خود چتر برده ‌بود. اینجا هم مردم با وجود ناامیدی نسبت به برخی دولتمردان و مسئولین و گلایه هایشان انگار همه به یک چیز اعتقاد دارند و آن هم این نظام است و همین امید و اعتقاد بود که کم کاری برخی مسئولین را در نظر مردم کوچک جلوه جلوه می داد و امید را ماندگار و با همه این اوصاف و مشکلات و گرفتاری ها همه با چتر به نماز باران آمده بودند.

اما اوج این امیدواری زمانی بود که کسی برای جمع آوری نامه ها صدا زد، همان لحظه بود که همهمه و ازدحام زیاد شد و جمعیت امیدوار به بیرون منتقل شدند . انتظار جمعیت به ۳ ساعت رسید که اعلام شد مراسم سخنرانی در دانشگاه آزاد برگزار می‌شود و برخی از حاضرین و اصحاب رسانه راهی دانشگاه آزاد شدند. جلوی درب وردودی  گویی صدای تمام شهرستان در  فریادها و دغدغه های یک زن جمع شده بود و دنبال اتومبیل مسئولی می‌گشت تا خواسته خود را فریاد زند .درب دانشگاه که باز شد در تاریکی هوا زنی با لباس محلی و با شدت و سرعت دونده های ماراتون می دوید تا خود را به اتومبیلی برساند که هم قد و اندازه اش نبود تا شاید بتواند خواسته اش را صدا بزند. با دیدن این صحنه و همچنین چند نفر مشابه دیگر انگار کهگیلویه بزرگ در حال دویدن بود و من هاج و واج با چشمان خیس نظاره‌گر این صحنه ها بودم. یا معلولی که روی ویلچر به انتظار وزیر نشسته تا بعد از مراسم  قیچی روبان و ورود وزیر، خواسته های ناچیزش را بگوید اما بریدن ربان همان و سیل خروشان جمعیت همان. ازدحام و شلوغی و ویلچری که به آن طرف پرت شد باز هم چشمانم را متوجه خود کرد.

مسئولین تریلیاردر اگر کمی به خود زحمت دهند و در بازه های زمانی کمتر و به صورت واقعی پای درد و دل مردم بنشینند مطمئنا هم برخی از مشکلات مردم حل می شود و هم چنین اتفاقاتی کمتر پیش خواهد آمد.

 شکوفایی و رشد یک جامعه از مردم آن جامعه است و این مردم هستند که مشخص می کنند چه کسی شایسته تقدیر و حمایت است و چه کسی نیست. اما گاهی نیاز های درجه اول انسان ها را وادار می کند تا برای رسیدن به خواسته هایشان به هر دری بزنند و از هر کسی خواسته ای داشته باشند. گویی همه فراموش کردند که خدایی که رزق و روزی مخلوقش را در دریا به شکل اعجاب انگیزی فراهم می کند تااو هم شامل رحمانیت خدا شود از بخشیدن رزق به انسان که برترین مخلوقات است غافل نشده است و ما این را فراموش کرده ایم که خدا می بیند.

سید فرزاد مسعودی

دیدگاه شما

http://khabarlendeh.ir/
http://sobhezagros.ir/
آفتاب جنوب
پایگاه اطلاع رسانی شهرستان چرام
خبر دیشموک